اثر القایی دپرنیل و دی متیل سولفوکساید بر تکثیر و بقاء سلول های بنیادی مزانشیمی مغزاستخوان

نویسندگان

فاطمه طاهری

taheri f مریم حاجی قاسم کاشانی

haji ghasem kashani m assistant professor, department of cellular and molecular biology, school of biology and institute of biological sciences, damghan university, damghan, iranنشانی : دامغان، دانشگاه دامغان، دانشکده زیست شناسی و پژوهشکده علوم زیستی ، کد پستی 3671641167 ، تلفن 5247146-0232 ، نمابر 5247146 محمدتقی قربانیان

ghorbanian mt لیلی حسین پور

hosseinpour l

چکیده

زمینه و هدف : استفاده از القاگرهای شیمیایی برای تمایز سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان بالغ (bmscs) به سلول های عصبی مورد توجه محققین است و در ابتدا لازم است تا اثر سمیت القاگر شیمیایی بر سلول های تحت القاء بررسی گردد. بدیهی است افزایش درصد سلول های زنده پس از القاء می تواند بهترین معیار برای تعین مناسب ترین القاء کننده باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثرات القایی دپرنیل و دی متیل سولفوکساید (dmso) بر تکثیر و بقاء سلول های بنیادی مزانشیمی مغزاستخوان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه تجربی روی 20 سر موش صحرایی بالغ نژاد ویستار در دانشکده زیست شناسی دانشگاه دامغان انجام شد. bmscs از مغز استخوان موش صحرایی بالغ استخراج و در محیط αmem حاوی fbs ده درصد کشت داده شدند. در پاساژ سوم تعیین هویت سلولی برای آنتی ژن های سطحی cd71 و cd90 به روش ایمونوسیتوشیمی و قابلیت چندتوانی bmscs با تمایز به سلول های چربی و استخوان انجام شد. سلول ها به مدت 24 ساعت در معرض عوامل القاگر (محیط کشت تکمیل شده با 2درصد دی متیل سولفوکساید و محیط کشت تکمیل شده با دپرنیل 10 به توان منفی 8 مولار) قرار گرفتند و بعد از آن به محیط αmem حاوی fbs ده درصد منتقل شدند. تکثیر و بقاء سلولی پس از 24، 48، 72 و 96 ساعت با روش آزمون mtt مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss-18 و آزمون های one-way anova و tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : سلول های چسبنده به فلاسک کشت که از مغز استخوان جداشدند؛ علاوه بر بیان آنتی ژن های سطحی cd71 و cd90 توانایی تمایز به سلول های چربی و استخوان را داشته و نتایج حاصل از آزمون mtt نشان داد که بقاء و تکثیر سلول های القاء شده با دپرنیل و دی متیل سولفوکساید در زمان های 48، 72 و 96 ساعت پس از القاء نسبت به گروه کنترل منفی به طور معنی داری افزایش داشته است (p<0.05). نتیجه گیری : دپرنیل موجب افزایش بقاء و قابلیت تکثیر سلولی در مقایسه با دی متیل سولفوکساید شد و می توان این ترکیب را به عنوان القاگر سلولی مورد استفاده قرار داد.

برای دانلود باید عضویت طلایی داشته باشید

برای دانلود متن کامل این مقاله و بیش از 32 میلیون مقاله دیگر ابتدا ثبت نام کنید

اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید

منابع مشابه

اثر القایی دپرنیل و دی‌متیل‌سولفوکساید بر تکثیر و بقاء سلول‌های بنیادی مزانشیمی مغزاستخوان

زمینه و هدف : استفاده از القاگرهای شیمیایی برای تمایز سلول‌های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان بالغ (BMSCs) به سلول‌های عصبی مورد توجه محققین است و در ابتدا لازم است تا اثر سمیت القاگر شیمیایی بر سلول‌های تحت القاء بررسی گردد. بدیهی است افزایش درصد سلول‌های زنده پس از القاء می‌تواند بهترین معیار برای تعین مناسب‌ترین القاء کننده باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثرات القایی دپرنیل و دی‌متیل‌سولفوکسای...

متن کامل

بررسی اثر آلفالیپوئیک اسید بر بقا و تکثیر سلول های بنیادی مزانشیمی

سابقه و هدف: سلول­ های بنیادی مزانشیمی (MSCs) در ترمیم بافت­ های بدن دخیل هستند و منبع سلولی جذابی را برای مهندسی بافت تشکیل می­ دهند. پتانسیل تجدیدی آن­ها توسط پیری سلولی ناشی از استرس اکسیداتیو مختل می­ شود. آلفا لیپوئیک اسید (ALA) به ­دلیل خواص آنتی اکسیدانی به­ خوبی شناخته شده است. پروتئین Ki-67 در تمامی مراحل چرخه سلولی (G1, S, G2 & M) به ­جز G0 بیان شده و به ­طور معمول به­ عنوان نشان­گر ت...

متن کامل

بررسی اثر القایی داربست سلول زدایی شده مری رت بر چیدمان سلول های بنیادی مزانشیمی جداشده از بافت چربی انسانی

چکیده زمینه و هدف: تکنیک های مهندسی بافت تلاش دارند تا در شرایط خارج بدن بافت هایی با ویژگی های مشابه بافت های طبیعی بسازند. با وجود تمام پیشرفت های صورت گرفته در زمینه مهندسی بافت به خصوص در ارتباط با طراحی و ساخت داربست های مناسب، بارگذاری سلول ها درون داربست هنوز به عنوان یک مشکل جدی مانع از حصول اهداف نهایی در مهندسی بافت است. هدف از این مطالعه تهیه داربست هایی از بافت مری سلول زدایی شده رت...

متن کامل

بیان فاکتورهای نوروتروفیک و ژن های دوپامینرژیک در سلول های بنیادی مزانشیمی قبل و پس از تیمار توسط دی متیل سولفوکساید

سابقه و هدف: عوامل نوروتروفیک نقش مهمی در تمایز سلول های بنیادی مزانشیمی ( mesenchymal stem cells, mscs ) به سلول های عصبی دوپامینرژیک ایفا می کنند. هدف این تحقیق بررسی بیان فاکتورهای نوروتروفیک bdnf, ngf, cntf, gdnf, nt3, nt5 و برخی از ژن های دوپامینرژیک مانند مانند تیروزین هیدروکسلاز در mscs قبل و پس از تیمار توسط دمسو ( dimethyl sulfoxide, dmso) است.   مواد و روش ها: mscs از مغز استخوان های ...

متن کامل

جداسازی و تکثیر سلول های بنیادی مزانشیمی از جفت

چکید ه   سابقه و هدف   سلول های بنیادی مزانشیمی، سلول های شبه فیبروبلاستی با توان تکثیر، کلنی زایی و تبدیل به سلول های رده های مزانشیمی هستند، که در سلول درمانی کاربرد گسترده ای پیدا کرده اند. این سلول ها در بعضی بافت های بالغ و جنینی حضور داشته و منبع اصلی دسترسی به آن ها مغز استخوان است. در این مطالعه جهت دسترسی آسان تر و کم خطرتر به سلول های مذکور، به بررسی و تثبیت روش جداسازی این سلول ها از...

متن کامل

بررسی اثر آلفالیپوئیک اسید بر بقا و تکثیر سلول های بنیادی مزانشیمی

سابقه و هدف: سلول­ های بنیادی مزانشیمی (mscs) در ترمیم بافت­ های بدن دخیل هستند و منبع سلولی جذابی را برای مهندسی بافت تشکیل می­ دهند. پتانسیل تجدیدی آن­ها توسط پیری سلولی ناشی از استرس اکسیداتیو مختل می­ شود. آلفا لیپوئیک اسید (ala) به ­دلیل خواص آنتی اکسیدانی به­ خوبی شناخته شده است. پروتئین ki-67 در تمامی مراحل چرخه سلولی (g1, s, g2 & m) به ­جز g0 بیان شده و به ­طور معمول به­ عنوان نشان­گر ت...

متن کامل

منابع من

با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید


عنوان ژورنال:
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی گرگان

جلد ۱۴، شماره ۳، صفحات ۱۰-۱۸

میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com

copyright © 2015-2023